شفق مدرسه‌ای به رنگ عشق

امتحانات نوبت اول درپایه های پنجم وششم درحال برگزاری است وتا28دی ادامه دارد.معلمان کلاسهای توصیفی هم
درحال تکمیل کاربرگهای ارزشیابی توصیفی ودعوت ازوالدین برای تکمیل فرم ارزیابی والدین ازپوشه کار،بعدازاعلام

نتایج امتحانات ،دهه فجررادرپیش داریم وکلی برنامه جذاب واماقبل ازاون 2تاهمایش مفیدوموثرباحضورروانپزشکان

وپزشکان متخصص باهمکاری اداره آموزش وپرورش استثنایی که گزارش برگزاریش رامتعاقبا می نویسم.

ارسال در تاريخ یک شنبه 22 / 10 / 1391برچسب:, توسط علی انتظاری زارچ

این روزها آدمها سرشان شلوغ است.بعضی ها حوصله خدا را ندارند حال او را نمی پرسند برایش نامه نمی نویسند اما تو این کار را بکن. تو حالش را بپرس تو چیزی برایش بنویس ،ساعت ها را با او قسمت کن ثانیه هایت را هم و اما آن کتاب آسمانی یادت است؟ اسمش قرآن بود.کلمه های خدا بود در دستهای پیامبر. با اینکه این روزها.این کلمه همه جا هست.اما کسی آنها را نفس نمی کشد ،کسی به آنها زندگی نمی کند تو اما کلمه های خدا را نفس بکش و زندگی کن و اما این آیه های که لابه لای هفته های تو آمده است. تلنگر کوچکی است به قلب بزرگ تو تا بروی و سراغی از ایشان بگیری. دیگر چه بگویم....که تویی و کلمه و خداوند. پس برایش ...بنویس

ارسال در تاريخ یک شنبه 22 / 10 / 1391برچسب:, توسط علی انتظاری زارچ

 

 
چهار تا دانشجو شب امتحان بجای درس خواندن به پارتی و خوش گذرونی رفته بودند و هیچ آمادگی برای امتحانشون نداشتند٬ روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای سوار کردند به این صورت که سر و روشون رو کثیف و کردند و مقداری هم با پاره کردن لباس هاشون در ظاهرشون تغییراتی بوجود آوردند٬ سپس عزم رفتن به دانشگاه نمودند و یکراست به پیش استاد رفتند٬ مسئله رو با استاد اینطور مطرح کردند که دیشب به یک مراسم عروسی خارج از شهر رفته بودند و در راه برگشت از شانس بد یکی از لاستیک های ماشین پنچر میشه و اونا با هزار زحمت و هل دادن ماشین به یه جایی رسوندنش و این بوده که به آمادگی لازم برای امتحان نرسیدند کلی از اینها اصرار و از استاد انکار آخر سر قرار میشه سه روز دیگه یک امتحان اختصاصی برای این چهار نفر از طرف استاد برگزار بشه.
آنها هم بشکن زنان از این موفقیت بزرگ و خطیر سه روز تمام به امر شریف خر زنی مشغول میشن و روز امتحان با اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد میرن تا اعلام آمادگی خودشون رو ابراز کنند! استاد عنوان میکنه بدلیل خاص بودن و خارج از نوبت بودن این امتحان باید هر کدوم از دانشجوها توی یک کلاس بنشینند و امتحان بدن که آنها بدلیل داشتن وقت کافی و آمادگی لازم با کمال میل قبول میکنند. امتحان حاوی دو سوال و بارم بندی از نمره بیست بود:
نام و نام خانوادگی(۲نمره)
(
کدام لاستیک پنچر شده بود:(۱۸ نمره)
الف) لاستیک سمت راست جلو
ب) لاستیک سمت چپ جلو
ج) لاستیک سمت راست عقب
د) لاستیک سمت چپ عقب
 
ارسال در تاريخ یک شنبه 22 / 10 / 1391برچسب:, توسط علی انتظاری زارچ

 

 ما چقدر فقیر هستیم
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک روستا برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند. آن دو، یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند.
در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟
پسر پاسخ داد: عالی بود پدر!
پدر پرسید: آیا به زندگی آنها توجه کردی؟
پسر پاسخ داد: بله پدر!
و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا، ما در حیاطمان یک فواره داریم و آن ها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد. ما در حیاطمان فانوسهای تزیینی داریم و آن ها ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود، اما باغ آن ها بی انتهاست!
با شنیدن حرف های پسر، زبان مرد بند آمده بود. پسر بچه اضافه کرد: متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم!
ارسال در تاريخ یک شنبه 22 / 10 / 1391برچسب:, توسط علی انتظاری زارچ

 

ائمه اطهار سخنان گهربار فراوانی گفته اند که هر کدام آن هادریایی از معنویت و سرشار از نکات آموزنده است. با توجه به نزدیک شدن به 28 و 29صفر که مصادف با رحلت خاتم النبیا حضرت محمد(ص)، شهادت کریم آل طه امام حسنمجتبی(ع) و شهادت ثامن الحجج امام رضا (ع)است 40 حدیث گهر بار از این سه ماه ولایتبرای شما عزیزان  آماده کرده ایم:


1. «لا ینال شفاعتی من اخر الصلوة بعد وقتها»

کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهدرسید.
حضرت محمد (ص)

2. «ابن آدم اذا اصبحت معافی فی بدنک آمنا فی سربک عندک قوت یومک فعلی الدنیاالعفاء

فرزند آدم وقتی تن تو سالم است و خاطرت آسوده است و قوت یک روز خویش راداری ، جهانگر مباش .
حضرت محمد (ص)

3. «وَ اعْلَمُوا عِلْمًا یقینًا أَنـَّکُمْ لَنْ تَعْرِفُوا التُّقى حَتّى تَعْرِفُوا صِفَةَ الْهُدى، وَ لَنْ تُمَسِّکُوا بِمیثاقِ الْکِتابِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى نَبَذَهُ وَ لَنْ تَتْلُوَا الْکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى حَرَّفَهُ، فَإِذا عَرَفْتُمْ ذلِکَ عَرَفْتُمُ الْبِدَعَ وَ التَّکَلُّفَ وَ رَأَیتُمْ الْفِرْیةَ عَلَى اللّهِ وَ التَّحْریفَ وَ رَأَیتُمْ کَیفَ یهْوى مَنْ یهْوى

به یقین بدانید که شما هرگز تقوا را نشناسید تا آن که صفت هدایت را بشناسید، و هرگز به پیمان قرآن تمسّک پیدا نمىکنید تا کسانى را که دورش انداختند بشناسید، و هرگز قرآن را چنان که شایسته تلاوت است تلاوت نمىکنید تا آنها را که تحریفش کردند بشناسید، هر گاه این را شناختید بدعتها و بر خود بستن ها را خواهید شناخت و دروغ بر خدا و تحریف را خواهید دانست و خواهید دید که آن که اهل هوى است چگونه سقوط خواهد کرد.
امام حسن مجتبی (ع)

4. «بَینَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ أَرْبَعُ أَصابِعَ، ما رَأَیتَ بِعَینَیکَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیکَ باطِلاً کَثیرًا

بین حقّ و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشمت بینى حقّ است و چه بسا با گوش خود سخن باطل بسیارى را بشنوى.
امام حسن مجتبی (ع)



ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ یک شنبه 22 / 10 / 1391برچسب:, توسط علی انتظاری زارچ